هوالابهی
ای معرض مصائب شدیده، این مصیبتِ وارد هر چند رزیّهء عظمی و بلیّهء کبری بود، ولی صبر و تحمّل آن جناب، موهبتی از خدا. آن وَلَد عزیز چون در اواخر ایّام از جام لبریز حق سرمست گشت و در نهایت توجّه به ملکوت احدیّت بود، لهذا صعودش حُکم عروج داشت و وفاتش حیات ابدی بود. حال، چون مرغ صبحدم در ریاض ملکوت در ترنّم و نِغَم است و بر شاخسار جهانِ بقا در تغنّی دمبدم. سرمست کأس عنایت است و مدهوشِ صهبای عفو و مغفرت. تو دل خوش دار و راضی به قضا شو، اِنّما یُوفّی الصّابرون اجرَهُم بِغَیرِ حساب. و البهاء علی کلّ صابرٍ علَی البلاء. عع (بشارةالنّور، ص437)